خانه براندازى و یک تنه می تازى
با دل بیچاره ى ما، از چه نمى سازى
حال پریشان مرا، بنگر اى صنم
دشمن جانم تو و عاشق زارت منم
به خدا دل ما، شده مشکل ما،
دردش تو و درمانگر دیوانه تویى تو
جانى و جانانى، هستى و پنهانى
دل برُبودى تو زِ من، که گریزانى
خانه خرابت شده‌ام، سر و سامان تویى
من زِ خزان دل زده‌ام، که بهاران تویى
خون شد دل ما، حاصل ما،
از عشقت فاصله و غم دورى
فریاد از این دل، داد از این دل،
بیداد از ناله و درد صبورى

♫♫♫♫♫♫

عشوه‌گرى پر شررى، صنما فتنه‌گرى،
ننمایى نظرى بر دل زارم
قاعده بر هم زده‌اى، مهِ عالم شده‌اى،
غم پیوسته‌ى تو بُرده قرارم
به خدا دل ما، شده مشکل ما،
دردش تو و درمانگر دیوانه تویى
خون شد دل ما، حاصل ما،
از عشقت فاصله و غم دورى
فریاد از این دل، داد از این دل،
بیداد از ناله و درد صبورى
خون شد دل ما، حاصل ما،
از عشقت فاصله و غم دورى
فریاد از این دل، داد از این دل،
بیداد از ناله و درد صبورى

-----------------------------------------------------------------